سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
بشکستهدلی، شکسته میخواند نماز
در سلسله، دستبسته میخواند نماز
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا