روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد