فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت