به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من