گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من