گم کرده چنان شبزدگان فردا را
خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را
یک عمر شهید بود و، دل باخته بود
بر دشمن و نفس خویشتن تاخته بود
هر غنچه به باغ سوگوار تو شدهست
هر لاله به دشت داغدار تو شدهست
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
تن فرزند بهر مادر آمد
اگر او رفت با پا، با سر آمد