چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید