تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست