تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش