سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
با بستن سربند تو آرام شدند
در جادۀ عشق، خوشسرانجام شدند
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
زرد اﺳﺖ بهار ﺑﺸﺮ از ﺑﺎد ﺧﺰانی
ﭘﯿﺪاﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮن ﻣﯽﺧﻮرد اﯾﻦ ﺑﺎغ، نهانی
هی چشم به فردای زمین میدوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی