گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم