بادها عطر خوش سیب تنش را بردند
سوختند و خبر سوختنش را بردند
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
يارب از فرط گنه، نامهسياهم چه كنم
گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند