ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو