به همین زودی از این دشت سپیدار بروید
یا لثارات حسین از لب نیزار بروید
یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من