ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست