دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود