ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست