صبح طلوع زهرۀ زهرا رسیده است
پایان ظلمت شب یلدا رسیده است
ای یادگار آدم و ادریس، ای قلم
برکش قلم به صفحۀ تلبیس، ای قلم
دیگر نبود فرصتِ راز و نیاز هم
حتی شکسته بود دلِ جانماز هم
گهواره نیست کودکیات را فلک؟ که هست
فرمانبر تو نیست سما تا سمک؟ که هست
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش