ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام