قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت