یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را