پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
چه گویمت که چها کرد در نبرد، حسین؟
فقط خداست که داند چهکار کرد حسین
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده