ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم