آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم