در سایۀ این حجاب نوری ازلیست
هر چند زن است اما آواش جلیست
امشب شهادتنامۀ عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
زمین تشنه و تنپوش تیره... تنها تو
هزار قافله در اوج بیکسیها تو
سر به دریای غمها فرو میکنم
گوهر خویش را جستجو میکنم