غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است