ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
اشکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید