ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام