با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز