عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده