گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را