تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را