مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
این صورت سپید، به سرخی اگر رسید
کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی