پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم
به خاطر دل خود، نامهای جدا بنویسم