تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم
به خاطر دل خود، نامهای جدا بنویسم