کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را
که شیرینتر کند در لحظههای تشنه کامت را
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود