تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
ای ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟