سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته