تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است
دنیاست در تلاطم و طوفان کران کران
خشم و خشونت و غم کشتار بیامان