ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام