در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
خدا این بار میخواهد سپاهش خار و خس باشد
برای خواری دشمن همین بایست بس باشد
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
از مکه خبر آمده داغ است خبرها
باید برسانند پدرها به پسرها
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان