چه روضهایست، که دلها کبوتر است اینجا
به هر که مینگرم، محو دلبر است اینجا
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
بالا گرفت شعلۀ طغیان و
آتش گرفت باغچهای، باغی
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
حضور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد