چه سِرّیست؟ چه رازیست؟
چه راز و چه نیازیست؟
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته
آسمانها را در این ایوان، مجاور ساخته
دشت
گامهای جابر و عطیّه را
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند