خدا این بار میخواهد سپاهش خار و خس باشد
برای خواری دشمن همین بایست بس باشد
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
مفتاح اجابت دعایش، خواندند
سرچشمۀ رحمت خدایش، خواندند
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
شام تو پر از نور سحرگاهی شد
خورشید خدا به سوی تو راهی شد