آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
ای قدر تو بر مردم دنیا پنهان
چون گوهر در سینۀ دریا پنهان
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
به این آتش برس، هیزم مهیا کن، مهیاتر
گلستانیم ما، در آتش نمرود، زیباتر