آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
زمين را میکشند از زير پامان مثل بم يک روز
نمیبينيم در آيينه خود را صبحدم يک روز
مفتاح اجابت دعایش، خواندند
سرچشمۀ رحمت خدایش، خواندند
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها