بستند حجله در میان آسمانها
با خون سربازان ما رنگینکمانها
رسیده از سفر عشق، نوبر آورده
تبرکی دو سه خط شعر بیسر آورده
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
چه شد مگر که زمین و زمان در آتش سوخت
که باغ خاطرهها ناگهان در آتش سوخت
درختان در آتش، خیابان در آتش
خبر ترسناک است: میدان در آتش
طلوع ناگهانها، زیر آوار
غروب قهرمانها، زیر آوار