شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

نیستان در آتش...

درختان در آتش، خیابان در آتش
خبر ترسناک است: میدان در آتش

خبر تلخ و سنگین، خبر سرد و غمگین
قدیمی‌ترین برج تهران در آتش

عجب روزگاری‌ست، انسان هراسان
عجب روزگاری‌ست، انسان در آتش

عجب روزگاری، عجب شام تاری
مسلمان در آوار و سلمان در آتش

چه رسم بدی، کاسبان در تماشا
دلیران و آتش‌نشانان در آتش

کسی از شهیدان سراغی بگیرد
همانان که رفتند خندان در آتش

سیاووش و پروانه، ققنوس و ساقی
از این دست مستان فراوان در آتش

چه شد عشق‌بازی، چه شد تک‌نوازی
خرابات ویران، نیستان در آتش

چه طوفان بی‌رحم و سوزان و سختی
الهی بسوزد زمستان در آتش

خدایا برای تو کاری ندارد
گلستان به پا کن، گلستان در آتش