آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
صدای جاری امواج، زیر و بم دارد
که رودخانه همین است، پیچ و خم دارد
سر در بغل، باید میان جاده باشی
پیش از شهادت هم به خون افتاده باشی
ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمدارید آی خنجرها!
مفتاح اجابت دعایش، خواندند
سرچشمۀ رحمت خدایش، خواندند