امون از شام

یه عمره که هر روزم عاشوراست
آخه تو دلم ماتمی بر پاست
دیدم روی نیزه سر باباست
امون ای دل

یادم نمیره دیدم غروب کربلا رو
دشمن بی‌حیا و غارت خیمه‌ها رو

کربلا بود و یه دنیا غم ولی طاقت آوردم
تا که نهضت حسینی رو به شام و کوفه بردم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه عمره که بارونیه چشمام
برای غم و داغ اون ایام
یادم نمیره کوچه‌های شام
امون از شام

شده شبیه مقتل صحیفۀ دل من
دعای آخر این صحيفه قاتل من

هیچ شهیدی کاش تنش بی‌سر نمونه روی خاکا
بچه‌هاش روی اسارت رو نبینن ای خدایا